پرهامپرهام، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

دنیای ما و پرهام

رفتن به باغ وحش

سلام گل پسر مامانی 5 اردیبهشت 93 یکی از روزهای قشنگ خدای مهربون طبق قولی که از قبل بابا محسن به تو فسقلی داده بود تصمیم گرفتیم بریم بابلسر باغ وحش یا به قول تو جنگل چون ما هر چی میگفتیم باغ وحش تو میگفتی حیوونا تو جنگل زندگی میکنن دیگه.ما هم تسلیم شدیم .یه موز هم با خودت آوردی که بدی به میمون. حیوونات و پرندهای زیبایی اونجا زندگی میکردن از جمله خرس*شتر*بز کوهی*طاووس*طوطی*میمون*شیر..... اولش یه کوچولو میترسیدی ولی بعد شجاع شدی یه بره کوچولو بز که خیلی شیطون بود از قفس اومده بود بیرون بابایی گرفتش تو نازش میکردی بعد رفتیم سمت طوطی ها که خیلی زیبا بودن تو بهشون تخمه میدادی یکی یکی میومدن جلو همه میخواستن .گردش امروز ما خیلی ع...
6 ارديبهشت 1393

کارهای پرهام

به بابا محسن میگی غذا نخور کوچولو بشی با هم بریم پارک سرسره بازی کنیم.اکثر جمعه ها که کاری نداشته باشیم میریم پارک شما هم از بس که بازی میکنی حسابی خسته میشی و شب زود میخوابی.                    تو هر فروشگاه یا مغازه ایی که بریم تو دنبال اسباب بازیهای انگری بردی حالا هر چی باشه فقط انگری برد باشه.                                         دایی جون میلاد خیلی تلاش کرد که فحش یادت بده ولی تو هر ...
3 ارديبهشت 1393

عید نوروز

                                            امیدوارم هرسال نو برایت                             سرشار از زیبایی و روشنی شود                         همانگونه که لحظه های ما را ساختی.        ...
1 ارديبهشت 1393
1